بردیابردیا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 15 روز سن داره

بهار دلنشین ما

پروژه می می !!!

1394/2/14 13:33
نویسنده : مامان فهیمه
832 بازدید
اشتراک گذاری

امروز و این ساعت دقیقاً هفت روز می شه که تو، پسر ناز و خوشگلم رو از شیر (می می)گرفتم. بعد از گذشت یک هفته هنوز یادآوری آخرین دفعه از شیردهی تو جگرم رو می سوزونه و فقط یادآوری اون لحظات شیرینی که دیوانه وار و مشتاق برای نوشیدن شیره جون من به سمتم می اومدی و قهقهه از ته دل سر می دادی، آرومم می کنه که دو سال بدون وقفه شیر رو خوردی و حالا یک پسر بزرگ و قوی شدی به قول خودت : گَبی !!!

دو شب اول خیلی بی تابی کردی و نیمه های شب از خواب بیدار شدی و گریه ی زیادی کردی ولی خدا رو شکر ، خداجونم خیلی به من و تو کمک کرد و از شب سوم راحت خوابیدی البته هنوز هم در طول روز بی حوصله و بد قلق می شی و متاسفانه دراومدن دو دندون آسیای عقبی هم مزید بر علت شده ولی به هر حال خیلی خیلی قضیه خوب پیش رفت و آزار روحی من هم کمتر بود... هر چند هنوز هم تشنه ی اون لحظاتت هستم... 

 

دوستت دارم دوست داشتنی ترین 

پسندها (5)

نظرات (3)

زهرا
23 اردیبهشت 94 21:54
وای خدا من هفته بعد میخوام پسرمو ا ز شیر بگیرم....فک میکنم خیلی سخته.خوشبحالتون بالاخره اینم یه مرحله از زندگی دلبندهامونه که باید سپری بشه.شاد باشید....
زهرا
25 اردیبهشت 94 23:49
عاشق اون عکس بالای صفحه ام...نمایش عشق صمیمانه و متقابل مادر و فرزندی
مامان سمیه
20 تیر 94 16:01
خداروشکر که یکی از سخت ترین مرحله زندگی بردیاجون به سلامتی سپری شد.. برای من که خیلی سخت بود دلم خیلی واسه بچه ها میسوزه..ایشالا همیشه سلامت باشن و موفق در تمامی مراحل زندگی